Description
سال ۱۳۶۱ خیلی تصادفی به سفر حج رفتم. در طول سفر، مرتب يادداشت بر میداشتم. هیچ گمان نميکردم آن روزنوشتها مننتشر شود.
دوست عزيزم زندهياد محمد عاصمی، که «کاوه» را در مونيخ آلمان منتشر ميکرد، از من خواست که يادداشتهاي سفرم را در ماهنامهاش منتشر کند. دستنوشتههايم را برايش فرستادم که در چند شماره کاوه در همان سالها با نام مرتضا سرابي منتشر شد. در آن سالها «کاوه» هنوز براي مشترکان مجله در ايران فرستاده ميشد. از اين راه بود که من در تهران، با مردان و زنان فرهيختهاي آشنا شدم که در پي انقلاب اسلامي و انقلاب فرهنگي خانهنشين شده بودند.
اوايل دهة هفتاد براي ادامه تحصيل به پاریس بازگشتم که به علت جنگ ناتمام مانده بود. اما از تحصيل بازماندم. چهار سال وقفه مدت کمي نبود. بيکار، در پاريس ول ميگشتم.
روزي، زندهياد محمود تفضلي، از دوستان تهران، با قرار قبلي مرا برد به دفتر ماهنامة «روزگار نو» در حومة پاريس، و به اسماعيل پوروالي، معرفي کرد. پوروالي که مدير و سردبير مجله بود خيلي حرفهاي با من رفتار کرد. درجا استخدامم کرد و براي هر صفحه، نوشته يا ترجمه، نرخي تعيين کرد. آزادم گذاشت که به ميل خود بنويسم يا ترجمه کنم. شروع به کار کردم.
دفتر کوچک «روزگار نو» براي من دانشگاهي بود بزرگ.
در مکتب «روزگار نو» بسيار آموختم. اين کتاب اداي ديني است به زندهياد اسماعيل پوروالي و يادي از اصحاب «روزگار نو»: جعفر رائد، عليرضا نوريزاده، احمد احرار، سيروس آموزگار، هادي خرسندي، مهدي سمسار، احمد ميرفندرسکي، صدرالدين الهي و...
در فراهم آوردن، بازنويسي و آمادهسازي اين دفتر مانند هميشه رفيق شفيقم ناصر زراعتي يار و ياورم بود. دوست ساليانم رضا قاسمي عنوان کتاب را پيشنهاد کرد. سپاسگزارم. نيز جا دارد از دوستان عزيز فرزان نصر، هادي خوجينيان، فاطمه تختکشان و محمدهادي امامي سپاسگزاري کنم.
مرداد ماه 1399، سانفرانسيسکو، کاليفرنيا
دوست عزيزم زندهياد محمد عاصمی، که «کاوه» را در مونيخ آلمان منتشر ميکرد، از من خواست که يادداشتهاي سفرم را در ماهنامهاش منتشر کند. دستنوشتههايم را برايش فرستادم که در چند شماره کاوه در همان سالها با نام مرتضا سرابي منتشر شد. در آن سالها «کاوه» هنوز براي مشترکان مجله در ايران فرستاده ميشد. از اين راه بود که من در تهران، با مردان و زنان فرهيختهاي آشنا شدم که در پي انقلاب اسلامي و انقلاب فرهنگي خانهنشين شده بودند.
اوايل دهة هفتاد براي ادامه تحصيل به پاریس بازگشتم که به علت جنگ ناتمام مانده بود. اما از تحصيل بازماندم. چهار سال وقفه مدت کمي نبود. بيکار، در پاريس ول ميگشتم.
روزي، زندهياد محمود تفضلي، از دوستان تهران، با قرار قبلي مرا برد به دفتر ماهنامة «روزگار نو» در حومة پاريس، و به اسماعيل پوروالي، معرفي کرد. پوروالي که مدير و سردبير مجله بود خيلي حرفهاي با من رفتار کرد. درجا استخدامم کرد و براي هر صفحه، نوشته يا ترجمه، نرخي تعيين کرد. آزادم گذاشت که به ميل خود بنويسم يا ترجمه کنم. شروع به کار کردم.
دفتر کوچک «روزگار نو» براي من دانشگاهي بود بزرگ.
در مکتب «روزگار نو» بسيار آموختم. اين کتاب اداي ديني است به زندهياد اسماعيل پوروالي و يادي از اصحاب «روزگار نو»: جعفر رائد، عليرضا نوريزاده، احمد احرار، سيروس آموزگار، هادي خرسندي، مهدي سمسار، احمد ميرفندرسکي، صدرالدين الهي و...
در فراهم آوردن، بازنويسي و آمادهسازي اين دفتر مانند هميشه رفيق شفيقم ناصر زراعتي يار و ياورم بود. دوست ساليانم رضا قاسمي عنوان کتاب را پيشنهاد کرد. سپاسگزارم. نيز جا دارد از دوستان عزيز فرزان نصر، هادي خوجينيان، فاطمه تختکشان و محمدهادي امامي سپاسگزاري کنم.
مرداد ماه 1399، سانفرانسيسکو، کاليفرنيا
Details
Publisher - Mehri Publication Ltd
Language - English
Hardback
Contributors
Author
Morteza Negahi
Published Date -
ISBN - 9781636254906
Dimensions - 19.8 x 12.9 x 0.9 cm
Page Count - 160
Payment & Security
Your payment information is processed securely. We do not store credit card details nor have access to your credit card information.